dark Heart

dark Heart

 

+نوشته شده در سه شنبه 19 شهريور 1392برچسب:,ساعت13:25توسط mr-omid | |

 

دَسـتِ مـَــن

 خــــالیسـت اَز بـــــودنِ تــُــــــو !

 امـــــا دلـَــــــم

 تــا دِلـــت بخـــواهـَـد از تـــــــــو پــُـــــــر اســــــت ...

+نوشته شده در سه شنبه 19 شهريور 1392برچسب:,ساعت13:19توسط mr-omid | |

دختری را که با دروغ هایت فریب دادی

 

قبل از اینکه بگی چقدر احمق بود ،

 

زیر لب به خودت بگو من چقدر آشغالم!

 

+نوشته شده در شنبه 16 شهريور 1392برچسب:,ساعت13:20توسط mr-omid | |

جایی در دلم برای کینه و نفرین نگذاشتم...


به دلم گفته ام:


با تمام شکستگی ات فراموش نکن این را که...


"روزی شادیش آرزویت بود"

 

+نوشته شده در شنبه 16 شهريور 1392برچسب:,ساعت13:17توسط mr-omid | |

با عشقت موندن..

 حتی اگه بدونی در آینده به

 هم نمیرسین..مثل این میمونه

 که تو بارون ایستادین

 ومیدونید که مریض می شین اما

 دوس داری که باشی چون احساس

خیلی خوبی بهت می ده

+نوشته شده در شنبه 16 شهريور 1392برچسب:,ساعت13:12توسط mr-omid | |

بعد از مردنم سرم را جدا کنید و بگذارید روی شانه ام

شانه ای که سر می خواست

سری که شانه میخواست …

هر دو را به آرزویشان برسانید !

 

+نوشته شده در شنبه 16 شهريور 1392برچسب:,ساعت13:5توسط mr-omid | |

من حتي واسه دردو دل كردنم كسي رو ندارم

كه دركم كنه

من عاشق شدم

عاشق اون كسي كه هر لحظه ميتونه تركم كنه...

نامرد نباش تركم نكنن

+نوشته شده در شنبه 16 شهريور 1392برچسب:,ساعت12:59توسط mr-omid | |

هیچکس نـفهمیـــــد که « زلـیخـــــــا » مــَـــــــــرد بـود ..!

میــــدانی چــــــــــــرا؟؟

مـــــردانـــگی میــخواهـــــد مــــــــانـدَن، پــای عشــــــقی که مـُـــدام تـو را پـــس میــــزَنــد

+نوشته شده در شنبه 16 شهريور 1392برچسب:,ساعت12:56توسط mr-omid | |

خداحافظی ات " عجب خرابه ای به بار آورده است !

نگاه کن ...

مدت ها در تلاش اند مرا از زیر آوار تنهایی هایم بیرون کشند ..

 

+نوشته شده در شنبه 16 شهريور 1392برچسب:,ساعت12:53توسط mr-omid | |

تو چه میفهمی از روزگارم ...؟


از دلتنگی ام ؟


گاهی به خدا التماس می کنم 


خوابت را ببینم ... میفهمی؟


فقط خوابت را ...!!!

 

+نوشته شده در شنبه 16 شهريور 1392برچسب:,ساعت12:48توسط mr-omid | |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد